آبوهوای معتدل و مرطوب مناطق شمالی ایران به طور گستردهای باعث جذب سرمایهگذاران و افراد متمول برای ساخت ویلاهای جدید شده است. با این حال، استفاده از مصالح و روشهای غیربومی به ساختوسازهای گستردهای منجر شده است که با بافت موجود سازگار نیستند و به هویت مناطق روستایی آسیب رساندهاند. در استان مازندران هنوز خانههای تاریخی نسبتاً سالمی وجود دارند که به دوره قاجار (۱۷۹۴ تا ۱۹۲۵ میلادی)، دوره پهلوی (۱۹۲۵ تا ۱۹۷۹) و اوایل انقلاب اسلامی (از ۱۹۷۹ تاکنون) بازمیگردند.
از نظر ژئومورفولوژیکی، استان مازندران به سه منطقه اصلی تقسیم میشود: منطقه کوهستانی، منطقه پایکوهی و دشت ساحلی. در این راستا؛ مناطق دشت استان دارای شیب 10٪ است و در ارتفاع کمتر از ۱۰۰ متر بالای سطح دریا واقع شده است و مناطق پایکوهی در ارتفاع بین ۱۰۰ تا ۵۰۰ متر بالای سطح دریا قرار دارد و در برخی موارد تا ۸۰۰ متر نیز گسترش مییابد. این منطقه شامل جنگلهای مخلوط هیرکانی و دریای خزر است و از مناسبترین شرایط اقلیمی در میان سایر مناطق برخوردار است.
همچنین مناطق کوهستانی، در ارتفاع ۵۰۰ متر بالای سطح دریا واقع شده و دارای شیب نسبتاً بالایی از جنوب به شمال و از غرب به شرق است. کوههای البرز در منطقه کوهستانی مازندران را از جنوب البرز جدا میکنند و مانند یک دیوار بلند از غرب به شرق در نزدیکی دره گرگان گسترش مییابند. خلاصهای از ویژگیهای این ژئومورفولوژیها در شکل ۱ ارائه شده است.

شکل( ۱): ویژگیهای ژئومورفولوژیها استان مازندران
عناصر اصلی نماهای خارجی خانههای تاریخی روستایی در مازندران
ویژگی اقلیمی غالب در منطقه مازندران، رطوبت بالا است که منجر به بارشهای قابلتوجه و آب و هوای ملایم میشود. بهطور معمول، خانهها بر روی سکوهایی بنا شدهاند تا نفوذ رطوبت، باران و برف به فضاهای زندگی کاهش یابد و در نتیجه بین مناطق مسکونی، خدماتی و نشیمن تفکیک ایجاد کند. در منطقه دشت، پلهها در خانههای دو طبقه بهصورت خارجی بر روی ایوان قرار دارند، در حالی که در مناطق پایکوهی و کوهستانی، به دلیل شرایط آب و هوایی سردتر، درون ساختمان واقع شدهاند. تغییرات جغرافیایی از مناطق دشت به سمت کوهستانی با تغییرات در آب و هوا، ارتفاع، شیب و رطوبت مرتبط است که به نوبه خود بر پیکرههای معماری فیزیکی تأثیر میگذارد.
ایوان
ایوان یک فضای نیمهباز یا نیمهمحصور است که بهعنوان یک منطقه انتقالی بین فضاهای بسته و باز عمل میکند و بیشتر فعالیتهای داخلی میتوانند در بهار و تابستان به ایوان منتقل شوند. ایوانها در طبقه همکف، طبقه اول یا هر دو وجود دارند. در مناطق دشت و پایکوهی، شرایط اقلیمی مطلوب امکان استفاده سالانه از فضاهای نیمهباز مانند ایوانها را فراهم میکند.
این فضاها جریان هوا را تسهیل کرده و در عین حال از باران و نور خورشید بیش از حد محافظت میکنند. همانطور که در (شکل ۲) نشان داده شده است، فضاهای نیمهباز در مناطق کوهستانی معمولاً در یک سمت قرار دارند، در حالی که در مناطق دشت و پایکوهی ممکن است ساختمان را از یک، دو، سه یا حتی هر چهار سمت احاطه کنند. در مناطق سردتر، گاهی اوقات ایوانها بهطور کلی حذف میشوند.

شکل (۲): تنوع اشکال خانهها و فرم ایوان در استان مازندران
در زبان محلی، ایوان موجود در طبقه دوم یا سوم معمولاً "تلار" نامیده میشود. تلار چند پله بالاتر از ایوان قرار دارد و معمولاً با انباری یا طویلهای در زیر آن همراه است. در برخی موارد، فضای زیر ممکن است خالی باقی بماند. اتاق واقع در پشت تلار به نام "بالاخانه" یا "خانه بالایی" شناخته میشود (شکل 3).

شکل (۳): (الف) شکل متداول تلار / (ب) انواع مختلف تلار در نقشه ساختمان
سقف
به دلیل بارش مداوم در مناطق شمالی، خانهها معمولاً دارای سقفهای شیبدار هستند. فضای بین سقف شیبدار و سقف ساختمان بهعنوان یک منطقه مناسب برای ذخیرهسازی عمل میکند و بهگونهای طراحی شده است که جریان هوا و تهویه را تسهیل کند. این سقفهای شیبدار نقش مهمی در تأمین عایق حرارتی ایفا میکنند و از آسیبدیدگی ناشی از بارشهای سنگین جلوگیری میکنند.
انواع متداول سقفهای شیبدار در این خانهها شامل سقفهای دوشیبه (سقفهایی با دو شیب) و سقفهای چهارشیبه (سقفهایی با چهار شیب) است (شکل ۴). زاویه شیبها بسته به اقلیم منطقه و میزان بارش متفاوت است. بهطور مشخص، شیب سقف از استان مازندران به استان گیلان افزایش مییابد به دلیل بارشهای سنگینتر در استان گیلان.

شکل (۴): انواع سقفهای شیبدار متداول در حاشیه جنوبی دریای خزر
تناسب نما
جهت بلند ساختمان معمولاً به سمت شمال و جنوب قرار دارد که توزیع نور یکنواخت را تضمین میکند و فرصتهای زیادی برای روزنهها فراهم میآورد که به تهویه کمک میکند. در پاسخ به رطوبت بالای مناطق دشت و پایکوهی، این فضاها معمولاً دارای سقفهای بلندتری هستند. برعکس، در منطقه کوهستانی، فضاهای زندگی در زمستان با سقفهای کوتاهتری طراحی شدهاند که بهمنظور نگهداری گرما و حفاظت در برابر وزش باد است.
در استان مازندران، سبکهای معماری خانهها بهطور قابلتوجهی متفاوت است. در مناطق دشت با رطوبت بالا، خانهها معمولاً دارای الگوهای مستطیلی با ایوانهای وسیع هستند. در مناطق پایکوهی، خانهها ممکن است الگوهای مستطیلی با ایوانهای نیمهمحصور داشته باشند. در عین حال، در مناطق کوهستانی، خانهها تمایل دارند اشکال کاملاً بسته و فشردهای را بپذیرند. در مناطق دشت و پایکوهی، پنجرهها معمولاً بزرگ و مجهز به سایبانهای وسیع هستند.
مواد
استفاده از مواد بومی در معماری روستایی نشاندهنده انطباق با شرایط جغرافیایی منطقه است. ساکنان این مناطق با داشتن دانش وسیع درباره مواد بومی، تختههای چوبی نازک را به شیوههای مختلف در ساختارهای ساختمانی به کار میبرند. در این نواحی، سنگ معمولاً در بنیاد دیوارها بهکار میرود و استفاده از آن در مناطق دشت و پایکوهی متفاوت است. چوب یکی از رایجترین مواد برای ساخت تیرکهای سقف شیبدار است که معمولاً از نوع چوبی نازک هستند. مواد پوششی معمول برای سقفها شامل ورقهای قلع، کاشیهای سفالی و کاه است.
بررسی ساختار خانه های روستاهای تاریخی در استان مازندران
روستاهای انتخاب شده شامل کوتنا و ریکنده هستند که نمایانگر نواحی دشتنشین میباشند؛ همچنین نفتچال و بورخانی در لفور، یک منطقه روستایی که نمایانگر نواحی پایکوهی است؛ و روستای آلاشت در مرکز سوادکوه که نمایانگر نواحی کوهستانی میباشد. در این بخش، عناصر اصلی نمای خارجی خانهها در روستاهای منتخب مورد بررسی قرار میگیرند. سپس بر اساس ویژگیهایشان مورد تجزیه و تحلیل و مقایسه قرار میگیرند. همانطور که قبلاً ذکر شد، این مطالعه بر روی تیپولوژیهای غالب موجود در خانههای تاریخی باارزش که تغییرات قابل توجهی در طول زمان نداشتهاند، متمرکز است. بنابراین، این مطالعه تقریباً تمام تیپولوژیهای موجود در مناطق منتخب را در بر میگیرد و درک جامعی از تنوع معماری منطقه ارائه میدهد.
منطقه کوهستانی: روستای آلاشت در منطقه سوادکوه
در منطقه روستایی آلاشت، پنج خانه با تیپولوژیهای مختلف بررسی شدند (شکل 5). بهدلیل شیبدار بودن زمین در این منطقه، خانهها یا ساختارهای یکطبقه با سکوی بلند هستند یا ساختمانهای دو طبقه. تحقیق نشان داد که بسته به ارتفاع و کارکرد فضاهای زیرین، این فضاها بهعنوان انباری، مرغداری یا گاوداری نیز مورد استفاده قرار میگیرند. تیپولوژی ایوان در بیشتر خانهها بهطور غالب یکطرفه است، اما اقامتگاههای اشرافی، مانند خانه رضا پهلوی (شاه ایران در دوران پهلوی) و خانه آقای مصطفیخان، دارای ایوانهای دو یا سهطرفه هستند.
نسبت بازشوها به کل دیوار تقریباً 15 درصد است؛ با این حال، در خانههای اشرافی، این نسبت میتواند به 30 درصد برسد. درها معمولاً چوبی هستند و از نوع یک لنگه و دو لنگه برخوردارند، درحالی که پنجرهها عمدتاً چوبی و با لنگههای دو یا سه هستند. بهدلیل هوای سرد، برخی از درهای خانهها کاملاً چوبی هستند و شیشه ندارند. در مورد نسبتهای نمای ساختمان، تنوع در تعداد طبقات و اندازه این خانهها منجر به نسبتهای طول به عرض مختلفی شده است که از حدود 1 تا 5 متغیر است.
خانههای آلاشت معمولاً دارای سقفهای هرم مانند با چهار یا سه شیب هستند که هر یک دارای شیب بیش از 30 درصد میباشند. تزئینات نمای این خانهها محدود به ستونهای کندهکاری شده، مشبکهای چوبی، نوشتهها بر روی پنجرهها یا درها و نردههای شکل X است. با این حال، خانههای اشرافی جزئیات و تزئینات پیچیدهتری دارند که گاهی شامل سرستونهای کندهکاری شده و لبههای سنتی است.
بهجز برخی از خانههای یکطبقه، اکثراً دارای نردههای چوبی هستند که طرحهای شکل X در آنها رایجتر است. این خانهها معمولاً دارای دیوارهای کاهگلی با پیهای سنگی هستند و در برخی موارد، ساختار «لردی» را دنبال میکنند. خانههای قدیمیتر معمولاً دارای سقفهای چوبی با تیرکهای چوبی هستند، در حالیکه خانههای جدیدتر دارای سقفهای قلعاندود میباشند.



شکل (5): بررسی ساختاری عناصر معماری خانه های قدیمی روستای آلاشت
منطقه کوهپایه: روستاهای بورخانی و نفت چال در منطقه لفور
در روستاهای بورخانی و نفت چال در منطقه لفور، شش خانه با گونهشناسی متنوع بررسی شده است (شکل 6). به دلیل شیب متوسط زمین، خانه های یک طبقه روی سکوی مرتفع در این منطقه رایج است. گونه شناسی ایوان ها عمدتاً دو طرفه (نوع L) و سه طرفه (نوع U) هستند که ایوانهای جانبی اغلب به عنوان تلار عمل میکنند. نسبت بازشوها به کل دیوار تقریباً 20 درصد است. درها بیشتر چوبی با قاب دوتایی و پنجرهها چوبی با قاب دوتایی و سه تایی است.
با توجه به نسبتهای نما، نسبت طول به عرض تقریباً از 2.5 تا 4 متغیر است. سقفهای شیبدار خانهها عمدتاً دارای چهار شیب، با شیب بین 30 تا 40 درصد است. نماها عموماً فاقد تزئینات خاص هستند. اکثر خانهها دارای نردههای چوبی هستند، بورخانی از نردههای تختهای نازک ساده استفاده میکند، در حالی که نفتچال از نردههای X شکل رایجتر استفاده میکند. مصالح مورد استفاده برای خانه ها اغلب بلال با پوشش گلی است که بیشتر از ساختار "کال به کال" پیروی می کند.
در نفتچال ترکیبی از سازههای «لردی» و «کال به کال» بیشتر دیده میشود. سقفهای کاهگلی در گذشته مورد استفاده قرار میگرفتند، اما امروزه در طی مراحل نوسازی، اکثر سقفها با قلع جایگزین میشوند. در مورد تناسبات نمای ساختمانها، نسبت طول به عرض در حدود ۲.۵ تا ۳ متغیر است و در برخی موارد به ۵ نیز میرسد.
سقفهای شیبدار خانهها عمدتاً از نوع شیب دار (چهار شیب) هستند و در مواردی، سقفهای گابی (دو شیب) در شیبهایی بین ۱۰٪ تا ۲۰٪ مشاهده میشوند. به طور کلی، نماها فاقد تزئینات ویژهای هستند. تنها خانههای دو طبقه دارای نردههای چوبی هستند که به شکل تختههای ساده و باریک طراحی شدهاند. خانهها معمولاً دیوارهای کَپّی و سقفهای چوبی دارند. در گذشته، سقفهای پوشالی استفاده میشدند، اما بیشتر سقفها با ورقهای قلع نوسازی شدهاند.



شکل (۶): بررسی ساختاری عناصر معماری خانههای قدیمی روستاهای بورخانی و نفت چال در منطقه لفور
در روستاهای ریکنده و کوتنا، پنج خانه تاریخی با تیپهای متنوع مورد بررسی قرار گرفتند (شکل ۷). این منطقه دارای دو نوع خانه یکطبقه و دوطبقه بر روی سکوها است. تیپهای ایوانها متنوع هستند و از ایوانهای دو تا چهار طرفه تشکیل میشوند، با نمونههای گاه و بیگاه از ایوانهای یکطرفه که ایوانهای کناری یا پشتی به عنوان تلار استفاده میشوند. نسبت دهانهها به کل دیوار تقریباً ۲۰ تا ۴۰ درصد است. درها عمدتاً از چوب تهیه شدهاند و دارای دو لنگه و پنجرهها نیز چوبی هستند و دارای دو یا سه لنگه میباشند.


شکل (۷): بررسی ساختاری عناصر معماری خانههای قدیمی روستاهای ریکنده و کوتنا
جمع بندی
نتایج تحلیل عناصر اصلی نما از موارد مطالعهشده نشاندهنده رابطهای مستقیم بین تعداد طبقات، ارتفاع سکوی خانه و شیب زمین، با توجه به شرایط اقلیمی مناطق بود. بهطور کلی، تمامی خانهها در این مناطق فاصله مشخصی از سطح زمین داشتند تا از نفوذ رطوبت جلوگیری شود. در منطقه کوهستانی، ایوانها معمولاً از الگوی یکطرفه پیروی میکردند، در حالی که در مناطق دامنهدار و دشت، ایوانها غالباً دوطرفه (شکل L) یا سهطرفه (شکل U) بودند.
در مناطق دشت، همچنین ایوانهای چهارجانبه (مستطیلی) مشاهده شد که نشاندهنده نیاز به تهویه مناسب است. هیچگونه اصل خاصی در مورد نسبتهای نما مشاهده نشد، اما پایینترین نسبت مربوط به خانههای منطقه کوهستانی و بالاترین نسبت مربوط به خانههای روستاهای مناطق دشت بود. در مناطق مرتفعتر، نسبت بازشدگی به نما (OFR) از میانگین 30% به 15% کاهش یافت. در تمام سه منطقه، دربها و پنجرهها عمدتاً چوبی و با کادرهای دو و سه جداره بودند که شامل حکاکیهای مستطیلی میشدند. خانههای مناطق دشت معمولاً پنجرههای بزرگتری داشتند تا به تهویه بهتر کمک کنند.
بسیاری از خانهها دارای سقفهای چهارشیب بودند و در چند مورد، سقفها دو یا سه شیب داشتند. شیب سقفها از مناطق دشت پایینتر به مناطق کوهستانی افزایش یافت و بین ۱۰ تا ۵۰ درصد و بیشتر متغیر بود. تزئینات نما در خانههای کوهستانی بیشتر از مناطق دامنهدار و دشت مشاهده شد. در خانههای کوهستانی (آلاشت)، نردههای با شکل X رایج است، در حالی که در روستاهای کوهپایهای لفور، هم نردههای باریک ساده و هم نردههای با شکل X معمول هستند. در روستاهای دشت، نردههای ساده و باریک معمولیاند.
از نظر مصالح، ساختارهای منطقه کوهستانی عمدتاً از دیوارهای خشت با پایههای سنگی تشکیل شدهاند. در منطقه دامنهدار، ساختار بهطور عمده چوبی است که میتواند «کال به کال» (فریم چوبی) یا ترکیبی از «کال به کال» و «لردی» (خشت) پر شده با ملات خشت باشد. در منطقه دشت، دیوارهای خشت نیز در خانههای تاریخی روستایی متداول بودند. سقفهای کاهگلی در خانههای تاریخی روستایی مناطق دشت و دامنهدار رایج بودند، در حالی که سقفهای چوبی بهویژه در خانههای کوهستانی بیشتر به چشم میخورد، که این امر عمدتاً به دلیل تفاوتهای شرایط اقلیمی در این سه منطقه است.
منبع:
کهن سازندگان ابنیه | بازسازی و حفظ خانههای روستایی قدیم مازندران
مطالب مرتبط:
بازسازی خانه | نکات مهم بازسازی ویلا
بازسازی ویلا در شمال
بررسی معماری بومی عمارت صیامی در بهشهر